جدول جو
جدول جو

معنی کیج کیج - جستجوی لغت در جدول جو

کیج کیج
کیچ کیچ، (ازیادداشت به خط مرحوم دهخدا)، رجوع به کیچ کیچ شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کیچ کیچ
تصویر کیچ کیچ
کم کم و آهسته آهسته پیش رفتن، به تدریج و تأنّی، اندک اندک، نرم نرمک، خوش خوشک، خوش خوش، رفته رفته، کم کم، پلّه پلّه، آرام آرام، خرد خرد، نرم نرم، آهسته آهسته، تدرّج، جسته جسته، متدرّج برای مثال به جمله خواهم یک ماهه بوسه از تو بتا / به کیچ کیچ نخواهم که فام من توزی (رودکی - ۵۳۰)
فرهنگ فارسی عمید
اسم یونانی سویق است، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان نوده چناران است که در بخش حومه شهرستان بجنورد واقع است و 335 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
پراگنده. پریشان. یا به کیچ کیچ. بتفرقه: بجمله خواهم یک ماهه بوسه از تو بتا، بکیچ کیچ نخواهم که فام من توزی. (رودکی) توضیح مرحوم دهخدا کیچ را به گپچ کبج (قفیز) تصحیح کرده اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کیچ کیچ
تصویر کیچ کیچ
پراکنده، پریشان
فرهنگ فارسی معین
غذایی است توام با گوشت چرخ کرده و سرخ شده و تخم مرغ، در کتول
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی غذا با گوشت چرخ کرده ی سرخ شده و تخم مرغ
فرهنگ گویش مازندرانی